سه شنبه 16 اردیبهشت 1404

اقتصاد مقاومتی ، تولید و اشتغال

به وب سـایت شـخصی و پـایگاه اطلاع رسانی فـرخ عـبدالـه زاده خــوش آمدید.


سامانه پیامکی :

10006762485846

موضوعات
■ اخبار :
□ مقام معظم رهبری
□ ریاست جمهوری
□ قوه قضاییه
□ مجلس شورای اسلامی
□ وزارت کشــــور
□ اســتانداری
□ فـرمانداری
□ بخشداری
□ شـهرداری
□ شورای شهر
□ میراث فرهنگی
□ آموزش و پرورش
□ تبریز
□ ورزقان
□ خاروانـــا
□ سـیه کلان
□ ورزقــان نــیـوز
□ سایر شهرستانها
□ مهمترین خـبرهای روز
□ اخبار امام جمعه محترم
□ جدیدترین خبرهای دولت
□ جدیدترین خبرهای استان
□ جدیدترین خبرهای ورزقان
□ جدیدترین خبرهای کلیبر
□ جدیدترین خبرهای اهر
□ اخبار مس سونگون
□ اخبار روستاها
□ بـسیج
■ اخبار اختصاصی انتخابات :
□ مجلس شورای اسلامی تبریز
□ شورای اسلامی شهر تبریز
□ مجلس شورای اسلامی ورزقان
■ معرفی شخصیت ها :
□ مقام ریاست جمهوری
□ مجلس شواری اسلامی
□ شورای اسلامی شهر و روستا
□ چهره های شناخته شده
■ معرفی مناطق جغرافیایی :
□ کشور عزیزمان ایران
□ استان آذربایجان شرقی
□ شهرستان های آذربایجان شرقی
□ روستاهای شهرستان ورزقان
■ گالری عکس :
□ طبیعت آذربایجان
□ روستای سيه کلان
■ یادداشت ها
□ عبداله زاده
■ مناسبت ها :
□ تبریـــک
□ تسلیت
مطالب اختصاصی


  دگر پروانه بال و پر ندارد **  نه بال و پر که خاکستر ندارد   

    مفسرها همه با خون نویسید **  که قرآن علی کوثر ندارد   

ویژه نامه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

امشب آسمان در سکوت است، ماه گویی پرده ی سیاه بر چهره کشیده است. ستارگان دیگر سوسو نمی زنند.

شب پرکان غمزده در کلبه ی انزوا و تنهایی به انتظار پریدنی آزاد نشسته اند. نخلستان های مدینه بر دل داغ دیده ی علی می گرید و نسیم شبانگاه ناله هایشان را به فراسوی سینه ی سوخته ی آسمان می رساند.

بقیع امشب میزبان است، میزبان جگرگوشه ی محمد و چراغ فروزانزندگی علی. مدینه امشب در سکوتی سهمگین در عمق جان می گرید و داغی آتشین بر دل دارد. کوچه های شهر دیگر صدای گام های فاطمه را نمی شنوند. خانه ی علی که زندگی فاطمه را بر جان خویش حک کرده بود امروز صفحه ی تازه ای را نگشوده و خاطرات جاودان گذشته را محفوظ می دارد.

درهای چوبی خانه دیگر دستان پر مهر و صفای فاطمه را بر خویش احساس نمی کند. فضای خانه، خالی از صورت پر مهر مادری و همسری فاطمه است، فقط صدای سوزناک کودکانی که در فقدان پناهگاه خود می گریند این سکوت سهمگین را می شکند و علی بی قرار از رفتن پشتیبان و شمع خانه اش.

فاطمه ( س ) دلی داشت دریایی که هر کسی در ساحلش قرار می گرفت محو تماشای عزت و صفای او می شد و در میان امواج ملایم آن غرق می گشت. فاطمه مدافع علی و سپر بلای او در برابر امواج خشمناک منافقان بود که در پایان نیز کشتی را شکستند و بادبانهایش را بستند.

فاطمه نه فقط برای مهر فروزان همسری بلکه برای دفاع از قلعه ی امامت و ولایت ایستاد و آخر نیز خود را در برابر در و دیوار قرار داد تا دژ محکم امامت فرو نریزد اما منافقان بر کوه غرور و خودپسندی و ظلم خود ایستاده بودند و دندانهایشان را برای شکار عدالت تیز کرده بودند تا هر ندای ظلم ستیزی را در گلو خفه سازند.

آن گاه که امویان طبل زور را کوفتند و تیغ خشم بر مردم کشیدند علی ( ع ) نستوه و استوار بر قامت خمیده ی اسلام روحی تازه دمید، مهر و عاطفه ی فاطمه غبار غم از دل علی می زدود و به او نیرو می بخشید و اینک فاطمه - بهار دل علی - به خزان تبدیل شده، علی در زنجیر اسارت و فاطمه در زیر تازیانه های سکندران زمان در حالی که شکنجه می شد در لحظه های وصال پدرش واژه هایی زمزمه کرد، واژه هایی که علی و فرزندانش که تنها محرم دلش بودند آن ها را می شنیدند.



فاطمه گر چه در ثانیه ها و لحظه های زندگیش زبانش با واژه ی تقاضا مانوس نبود ولی در آخرین برگ از دفتر زندگیش واژه هایی را به زبان آورد که از عمق جانش بر می آمد. او می خواست تا پیکرش نا آشنا و غریبانه در تاریکی و ظلمت شب به خاک سپرده شود. زیرا نمی خواست کسانی در برابر جنازه اش نماز گزارند که پهلویش را شکسته اند و همیشه بر روی صورت خداجویان سیلی زده اند.

امشب گویی آسمان و زمین چشم شده اند و با گل پرپر شده ی بهشتی وداع می کنند. علی چون تنی که روح از آن جدا گشته، پیکر فاطمه را بر دوش دارد، گام هایش سست و لرزان است، چشمهانش غرق در دریای اشک و جگرش سوزان از داغ فراق. گویی تقاضا می کرد که کسی جسم بی روح او را مدفون سازد.

هنگامی که پیکر فاطمه را بر دست داشت و می خواست شریک لحظه لحظه ی عمرش را به خاک سرد و خموش سپارد، کمرش خمید و توانش در انتهای بی کسی محو شد.

در آن زمان که دل علی از جور روزگار مجروح بود، محمد به یاریش آمد، همان که دختر خود را ام ابیها نامید و علی خجل از روی محمد که فاطمه را تنها می گذارد و او را پهلو شکسته به دیدار پدر می فرستد. فاطمه روی در نقاب خاک کشید. خاکی سرد و خموش که می دانست استحقاق در برگرفتن گوهری چون فاطمه را ندارد.

کودکان بی تاب و بی قرار در حالی که آه و ناله ی آتشناک خود را در سینه حبس کردند تا جغدهای بیدار کوچه های مدینه صدای آن ها را نشنوند؛ علی نشانه ی آرامگاه فاطمه را طبق وصیتش و برای بیان مظلومیتش در سینه حک کرد و آدمیان را تا قرن های پس از آن در حسرت زیارت قبرش قرار داد.

برای فاطمه نه تنها مدینه گریست، بلکه تا وقتی زمان ها و ثانیه ها در گذرند عاشقانش در سوز و گدازند.

فاطمه در عنفوان جوانی رفت تا غم و اندوه دل و از همه بالاتر عهد شکنی و بی وفایی امت را با پدر بگوید.

گر چه فاطمه بی نشان است ولی عشق به او نشان همه ی دل هاست. وقتی در آن ظلمت تاریکی کودکانش دلشان چون کوه آتشین بود و نتوانست فوران کند، بعدها فرزندان او در گذر زمان ها فریاد سوزناک آن ها از فقدان مادر، دل آسمان ها را شکافت.

فرا رسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) تسلیت باد.

ارسال نظر برای این مطلب
توجه :
* خواهشمند است در به کار بردن نام اشخاص اصل ادب و احترام را رعایت فرمایید.
* لطفا دیدگاه های خود را مرتبط با موضوع مطالب درج نمایید.
* نمایش نظرات به معنی تایید یا رد آنها نمیباشد.
* مسئولیت نظرات ارسالی بر عهده کاربران عزیز میباشد.

کد امنیتی رفرش

- پیوست فایل (عکس ،صدا ،فیلم ،اسناد ، مدارک و ... )

* ابتدا فایل های مورد نظر را آپلود ،سپس لينک مستقيم آنها را کپی نموده و در نظر ارسالی درج نمایید .

احادیث و کلام نورانی اهل بیت علیهم السلام
آرشيو
اشتغالزایی

ارس فورج - گروه صنعتی ارس فرمان تبریز

QR Contact

QR Code -Abdolahzadeh.ir



افراد آنلاین : 14
تعداد نظـرات :
بازدید کـل : 6,122,785

تمامی حقوق این سایت مرتبط به فرخ عبداله زاده بوده و کپی برداری از مطالب فقط با ذکر منبع بلامانع می باشد.
توجه : کاربر گرامی فعالیت شما در این سایت ثبت شده و قابل پیگیری می باشد.
Copyright © 2019

3.133.59.209 : آي پي شما
Safari 5.1 : مرورگر
: سيستم عامل